بیش دو 2 جین کارگردان و فیلمساز سرشناس که برخی از آنها صاحب سبک نیز شدهاند به نوعی از شاگردان برگمان به حساب میآیند. به این اسامی توجه کنید: وودی آلن، رابرت آلتمن، تاد فیلد، استنلی کوبریک، اریک رومر آندره تارکوفسکی و ...
اینها خود را شاگرد مسلم اینگمار برگمان میدانند و جالب اینجا است که آثار هر کدام از این کارگردانان به نوعی کم یا زیاد رگههای از همان شعر تصویری را برخود دارد.
سینما روایت زندگی با استفاده از تصویر است. حال اگر بخواهید این روایت شعرگونه باشد و اثر قابل از کار در آید کار بسیار سخت خواهد شد. یکی از مهمترین فیلمسازان تاریخ سینما که در فیلمهایش تصاویر ناب و غنی با روایتی شعر گونه لحاظ میشد، اینگمار برگمان فیلمساز سوئدی است.
برگمان که در 1918 بدنیا آمده بود پس از 79 سال زندگی هنری سرانجام در 30 جولای 2007 درگذشت. و هفته آینده سومین سالگرد درگذشت وی به شمار میآید.
برای نسل قدیمی منتقدان ایرانی برگمان هم پای هیچکاک دارای قدر و احترام بود و این روند وقتی مهم جلوه گری میکند که آن سالها بین دهه 40 تا 50 عمدتا وسایل ارتباط جمعی آنقدر وسیع و سریع نبود که بتوان فیلمسازان غیر مقیم هالیوود را شناسایی کرد. فیلمهای مهماو طی آن سالها در تهران اکران شد که مهمتریناش مهر هفتم (1957) و توت فرنگیهای وحشی (1958) بود. اگرچه سونات پائیزی، سکوت و یکی دو فیلم دیگر نیز از او به سینمای پایتخت راه یافته بودند.
از نسل جدید اما آنچه به دست سینما دوستان رسید یا کارهای دهه 60 و 70 او بود، بصورت نوار ویدیو و متاخرا سی دی، و چند کار جدیدش که در آمریکا ساخته بود که مهمترین آنها شاید فانی و الکساندر ( 1981) باشد.
در نظر داشته باشید که اینگمار برگمان در اوج شهرت و اقتدار بازهم حاضر نبود فیلمی به زبان غیر اسکاندیناوی بسازد و این روند را که سال 1945 در پیش گرفته بود تا سال 1971 ادامه داد. چنین سبک کاری به سینمای اسکاندیناوی و به ویژه به سینمای سوئد این فرصت طلایی را داد تا بهترین بازیگران بومی بتوانند در فیلمهای او به کار گرفته شده و تربیت شوند.
فریادها و نجواها Cries and Whispers محصول 1972 اما اولین فیلم انگلیسی زبان اوبود که پس از نمایش غوغا کرد و با بیشترین استقبال روبرو شد و پس از آن برگمان چند فیلم انگلیسی زبان دیگر نیز ساخت.
برگمان در مجموع 9 بار نامزد دریافت جایزه اسکار شد که اولینش مربوط به توت فرنگیهای وحشی در سال 1960 و آخرینش برای فانی و الکساندر در سال 1984 بود. جایزه بفتا و شیر طلایی برلین و یک دوجین جایزه سینمایی از فستیوالهای معتبر فیلم در طی این سالها به برگمان رسید او عطش او برای نوشتن و ساختن هرگز خاموش نمیشد.
پس از مرگ او در سال 2007 ، آنچه از کتابخانه و فیلم خانه شخصی او به جا مانده بود به تنهایی کفاف تاسیس یک آکادمی فیلم را داشت و از اینرو هم در زادگاهش و هم در پایتخت سوئد انیستیوی فیلم برگمان تاسیس شد که از معتبرترین، مراکز پژوهشی سینمایی شناخته میشود.